تيانا شاهكار ميكنه
سلام دخمل نازنينم بالاخره موفق شدم تا بيام و برات بنويسم اخه ماشالله داري ماماني اينروزا انقده وابسته و شيطون شدي كه يه لحظه هم ازم جدا نيستي الهي قربونت برم يه كارايي ميكني كه دلم ميخواد بخورمت. تو اين مدت كلي اتفاق افتاده : 28 ارديبهشت يه دونه ببعي و اسب بادي واست خريديم كلي ذوق ميكردي . اردكت رو هم همون شب اورديم مثل اينكه خيلي دوسش داري .اخه با هر بار ديدنش كلي ميخندي. از 29 ارديبهشت سينه خيز رفتنت شروع شد . فدات بشم كه انقده توانمند و فعالي. از 31 ام روي زانو هات ميري و 1-2 ميكني .دردت تو سرم عاششششششششششششششششقتم از 2 ام خرداد شروع ميكني و الكي جيغ ميزني و بازي ميكني و با زبونت به اصطلاح موتور ميشي و صدا در ميا...
نویسنده :
مامان الهام
9:27