تيانا عمر مامان و باباتيانا عمر مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

تیانا عمر مامان و بابا

تياناي 150 روزه (6ماهه)

1392/1/20 21:46
نویسنده : مامان الهام
346 بازدید
اشتراک گذاری

ميوه ي بهشتي من

ورودت به ششمين ماه زندگيت مبارك

امروز 6 ماهه شدي و خوشبختي بيشتري رو برامون به ارمغان اوردي .

قربونت برم كه عاشق غذا خوردني.

ماماني تا يه 1 ماه پيش حتي اب هم بهت نميدادم .اما حالا مرتب اب ميخوري

  و ازبعضي غذاهامون تست ميكني؛ خيلي غذاها رو دوست داري .

بميرم هميشه وقت ناهار بيدار ميشي و واسه سفره

چنان دست و پايي ميزني كه جگرم اتيش ميگيره.

اما تو اين ماه بايد دست به كار شم و واست غذاهاي مخصوص خودت رو درست كنم .

تا بخوري و من لذت ببرم.

17 فروردین داشتم لباسهاتو ميشستم كه زدي زير گريه و سريع اروم شدي .

بعدش كه متوجه شديم ديديم كه دستت خورده بود به بخاري و تاول زده .

الهي بمييييييييييرم كه انقده صبور بودي و زود اروم شدي.

شبها با بدبختي مي خوابونمت اما از اونجا كه اروغ زدنت حكايت داره

از خواب بيدار ميشي و تازه يادت مياد كه بايد بازي كني و

دوباره روز از نو  و.....

الان هم از خواب بيدار شدي تو بغلم نشستي و داري

ميكوبي روي كيبورد قربون دستاي بلوريت بشم عشقم.

اينم عكس تاولي كه بين بند 2-3 انگشت كوچولوته

اينم دست خوشكلت كه دستبندت خيلي بهش مياد

اينم يه لبخند رضايت بخش بعد از شير خوردن

الهي من فداي ثانيه به ثانيه حضورت بشم.

راستي دخملي نانازم اولين مرتبه كه خودم بردمت حمام

14 فروردين بود البته بابايي هم كمكم داد؛

 

يه كم گريه كردي .اما خوب از عهده اش براومدم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

الهام
20 فروردین 92 12:41
سلام الهام جون
بيبين كارادا؟!
چرا مواظب دخملي نبودي؟



خاك به سرم داشتم لباس ميشستم
مامان سها
20 فروردین 92 21:16
6 ماهگیت مبارک عروسک کوچولو



ممنون خاله جون
مامان فرشته کوچولو
26 فروردین 92 6:39