عمرم 7 ماهه شدي
20 ارديبهشت: 6 ماه از زندگي رو پشت سر گذاشتي و
وارد ماه هفتم از زندگيت شدي عزيز دلم
مبااااااااااااااااااااااااااااااااركه دخمل نازم
اصلا باورم نميشه چقدر زود گذشت انگار همين ديروز بود كه متوجه شدم حامله ام
اما الان تو 7 ماهته و داري روز به روز بزرگتر و دلبر تر ميشي.
20 تُم بايد واكسن 6 ماهگيت رو ميزدي اما جمعه بود ،
شنبه 21 اُم با بابايي رفتيم مركز بهداشت و بعد از چكاپ ،دو تا واكسن تو پاهات زدن
الهي بميرم كه دردت اومد و گريه كردي .
با اومدنمون به خونه، تب و دردت شروع شد.
تبت به 40 رسيد و خيلي گريه ميكردي.شب رو با پوشك خوابيدي
الهي كور بشم ماماني تو گريه ميكردي انگار دنيا رو روي سرم خراب ميكردن.
وابستگيت با زدن واكسن بيشتر شده ،طوريكه نبايد از كنارت تكون بخورم.
امروز درد پاهات بهتر بود،اما باز تب داشتي و باز استامينوفن بهت دادم.
فرني و حريره ي بادوم رو روزي 2-3 مرتبه بهت ميدم .
راستي وضعيتت اينطور بود:
قدت:64 سانتي متر
وزنت:7 كيلو و 350 گرم
دور سرت :40 سانتي متر
بهداشتيارت ميگفت يه نيم كيلو كمبود وزن داري وبايد بيشتر شير بخوري
فردا ميخوام ببرمت دكتر منيري تا نظر ايشون رو
هم بپرسم . ببينم وزنت نرماله يا كمبود وزن داري ؟
وضعيت خوابيدنت شبها بهتر شده و زودتر ميخوابي اما
روزها خوابهات كوتاهه و سريع از خواب ميپري
بيرون رفتنمون هم كه سر جاشه و اكثرا عصرها ميريم بيرون اخه
حوصله ات خيلي سر ميره.
يك عمر برايم بمان تا ازبودنت عمر بگيرم
هستي من