بدون عنوان
دلبند ماماني سلام نفسم
عيدت مبارك گلم .
2-3 روزي كه بمناسبت عيد غدير تعطيل بود از اهواز دختر عمه بابايي با خانواده اش اومدن خونمون .
يه سر رفتيم تخت جمشيد و يه سر هم حرم شاهچراغ .اينبار هم تو يه زاير كوچولو بودي .
نميدونم چرا اما با برخورد زايراي ديگه اين فكر به ذهنم رسيد كه شايد من تنها زن حامله اي بودم كه تو حرم بود اخه دلم شكسته بود و بي خجالت گريه ميكردم و همه ازم التماس دعا داشتن و بهم ميگفتن ني ني داري التماس دعا .
تازه به شان و جايگاه والاي مادر بودن پي بردم و از خدا خواستم تا كمكم كنه تا مادر خوبي باشم
همين الان مهمانها رفتن و فرصت كردم بيام پاي نت .
هفته ديگه مثل امروز شما تمام زندگيم تو اين دنيا پا گذاشتي و منو بابايي هم بهترين هديه رو كه ميشه از خدا گرفت رو گرفتيم.
الهي كه تنت سالم باشه و با قدمهاي كوچولوت خوشبختيمون رو دو چندان كني .
منتظرتم گل تازه شكفته زندگيم