تيانا عمر مامان و باباتيانا عمر مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

تیانا عمر مامان و بابا

دخملم 7 ماهه شد

1391/5/29 0:39
نویسنده : مامان الهام
380 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانا سلام ني ني ها عيد فطر مبارك Flower

طاعاتتون قبول .

من و دخملم از همتون التماس دعا داريم.

انشالله مامانايي هم كه ني ني ندارن تا عيد فطر اينده يه ني ني  تو شكمشون يا تو بغلشون داشته باشن .

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

سلام دختر عزيزم .قربون اون شكلت برم .7 ماهگيت مبارك قند عسلم .ديگه كم كم داريم به اخر راه ميرسيم  البته اگه اين مدت باقيمونده هم مثل اين ماههاي گذشته زود بگذره .

اينروزا خدا رو هزار مرتبه شكر تو حالت خوبه و بشدت خودتو واسه من لوس ميكني با تكون تكونايي كه ميخوري .

وقتي متوجه ميشي كه ذوقت رو دارم و خوشم مياد بيشتر تكون ميخوريYah.

امروز زود از خواب بيدار شدم و بابايي رسوندم ازمايشگاه niniweblog.com.واسه ازمايش قند 7 ماهگي و كم خوني و ادرار .

بايد ناشتا ميرفتم ،يه لقمه گرفتم و بردم. يه ازمايش خون ناشتا دادم صبحانه خوردم يك ساعت نشستم و بعدش يه پودر قند مصنوعي بود خوردمشhttp://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/gargleblasterf.gif تا 1 ساعت بعدش دوباره ازم خون بگيرن.

بين اين 1 ساعتي كه منتظر بودم فشارم افتاد و حالم خيلي بد شد .خيس عرق شده بودم و از بس رو صندليها نشسته بودم كمر درد هم اومد  سراغم.

خودمو رسوندم به يه تخت و دراز كشيدم يه نيم ساعتي شد تا بهتر شدم .

خون دوم هم ازم گرفتن و بعدش هم تا  اومدم خونه پريدم تو حمام تا يه كم حالم اومد سر جاش .

اما تو اين مدت فكر كنم به تو خيلي خوش ميگذشت اخه تو ازمايشگاه هم كه بودم همش در حال ورجه وورجه بودي و يه جا بند نميشدي و اين به من اميد ميداد. الهي كه ماماني به قربونت بره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامانی
29 مرداد 91 6:56
سلام الهام جونم خوبی؟ به به مبارکه دخملمون بزرگ شده ها 7 ماهگیت مبارک عزیز خاله

قربونت برم که دلم برا اومدنت پر میکشه




سلام عزيزم.خوبم خدا رو شكر
اره دخملم حسابي بزرگ شده .
مرسي خاله جوني ،خدا نكنه
مامان سها
30 مرداد 91 23:38
هورا ...
دخملی زود بزرگ شو و بیا منتظرتیم



زود زود ميام .
مرسي خاله جوني
مامان تنها
31 مرداد 91 19:49
الهام جونی من که به جای تو طاقتم تموم شده دیگه ینی دخملمون 29 آبان به دنیا میاد دیگه ایشاالله به سلامتی


خودمم ديگه طاقت ندارم .
اره ايشالله اخر ابان مياد تو بغلم قربونش برم
مامانی
1 شهریور 91 8:14
سلام عزیزدلم خوبی خانومی؟
طه عزیزم 6 ماهه شد منتطر حضورت هستم



مباركه عزيز دلم.
خوبم خدا رو شكر
مامانی
3 شهریور 91 15:55
سلام عزیزدلم خوبی خانومی؟ بروزم عکسای سیسمونی پسلی رو گذاشتم منتظرتم
دخمـــــــلی (✿◠‿◠)
6 شهریور 91 19:34
احوال مامانی شکم قلمبه مون............
میبینم که کلی انرژی داری...
همین روزاست که بیام بخونم که مینویسی پس در بیا پس زود بیا پس دیگه بیا........
روزای آخر خیلی دیر میگذره...قوبون اون شممت


سلام عزيزم خوبم خدا رو شكر
اره اين روزا دارن دير ميگذرن و طاقتم تموم شده
خدا كنه زودتري بگذره