تولد بابایی
باباي عزيزم تولدت مبارك.
ني ني كوچولوت دوست دارههههههههههههه.
عزيز دلم چراغ خونم سلام شبت بخير ماماني گلم.امروز فكر ميكنم خوب بودي .گر چه اصلا هيچ خود نمايي واسم نكردي ،هر چه نازتو ميكشم التماست ميكنم اما نه فايده نداره از غرورت كم نميشه و بهم محل نميذاري.
خدا كنه سالم باشي و تحويلم نگيري .چكار كنم زورم بهت نميرسه.
امروز تولد بابايي بود و من نه كادويي خريدم ونه جشني گرفتم و از اين بابت خيلي شرمنده باباييتم.اخه رو روال عادي نبودم و ديروز هم كه خاله ميترا و بچه هاش خونمون بودن تا امروز صبح.بعدش هم كه رفتن پا درد عجيبي اومد سراغم رو همين حساب نتونستم برم واسش كادو بگيرم بر عكس پارسال كه جشن مفصلي بود و همه دعوت بودن .
اما يه چيزي :امسال تو دردونم هستي و فكر ميكنم اين بهترين هديه واسه باباييه.
ميخوام همين جا به بابا جونت بگم كه خيلي دوسش دارم و بعد از خدا اميدم به اونه.و ارزو دارم سالهاي سال سايش بالاي سر من و تو بمونه.
همسر و همنفس عزيزم دوست دارم ويه دنيا دوست داشتن رو با عشق تقديمت ميكنم.