بدون عنوان
سلام گل گلخونم
.فدات بشم .ديروز حالم خوب نبود فشارم رفته بود بالا اصلا حال نداشتم كه تلفن زنگ خورد .راضيه دوستم بود بعد از احوالپرسي گفت كه باباي سميرا يه دوست ديگم ؛دقيقا روز پدر فوت شده بيچاره سرطان خون گرفته بود و در عرض 3ماه از پا در اورده بودش .خيلي ناراحت شدم
.قرار گذاشتيم بريم يه سر خونشون.امروز با ناهيد رفتم اما راضيه نتونست بياد .اخي عزيزم همشون داغون شده بودن.
الهي كه نصيب هيچ كس نشه.(امييييين)
اما مامان گلم ماشالله روز به روز داري بزرگتر ميشي و عشق و علاقه من و بابا هم به تو لحظه به لحظه زيادتر ميشه.خدا كنه كه اين چند ماه ديگه رو هم جفتمون بسلامتي بگذرونيم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی