بهونه ي زندگي
ديروز 17/12/91 دخترم تيانا ياد گرفته و ميگه:
مْمممممممممممْ لبهاشو ميبنده و ميگه مْممم با ساكن.
امروز 18/12/91 هم كه مامانو بابا داشتن ميشستن و تميز ميكردن
تيانا خانوم بهونه ي خواب داشت و يه كم اذيت شد و ميگفت :
مَ مَ.
الهي دردت به سرم كه خوشكل حرف ميزني.
تيانا خانوم ياد گرفته كه وقتي شاكي ميشه دست و پاشو به شدت تكون بده
و بهونه گيري كنه.
من قربون بهونه هاتم ميشم ماماني.
تو بهونه ي زندگي مني و من به اين بهونه دلخوشم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی