غیبت طولانی
دختر نازم سلام
عزیز دلم حدودا 40 روزیه که ننوشتم چون اینترنت نداشتیم
تو این مدت هم قر و اطوارات حسابی زیاد شده و شلوغ شدی
بعضی وقتها انقدر حرصم و در میاری .
بعد از یه مدتی که دایم مریض میشدی و دارو میخوردی
خدا رو شکر یه 10 روزی هست که خوبی و از مریضی خبری نیست.
کاملا راه افتادی و میتونم بگم که بیشتر در حال دویدنی .
زیر توپها شوت میکشی، چادرتو سر میکنی
بلد شدی بوس میکنی و بوس میفرستی
اهنگ عروسکت رو خودت روشن میکنی .
وقتی کار بدی میکنی که میخوام دعوات کنم سریع میخندی تا چیزی بهت نگم
سرگرمیت شده کشوهای میز تلویزیون و بیرون ریختن سی دی ها.
پاهاتو بالا میگیری و وسایل تو کشوی میز ارایش رو بیرون میریزی.
بابا ،مامان،اجی(اقا جون) ؛
آ آ آلو (صحبت با تلفن) ،هاپی(تمام حیوانات) ،آ تی (آشی)
لا لا،تو (توپ) ،پیش (پیشی) .....کلماتی هستن که دایم تکرار میکنی.
امروز سر سفره یاد گرفتی که بگی چش ( چشم)
وقتی جیش داری با یه حسی عجیب میای و میگی جیششششش.
البته گاهی اوقات هم نمیگی و خرابکاری میکنی.
سمت بخاری که میری میگی بوفففففففف.اخه بخاری دستتو سوزونده.
پاستیلو پفیلا و چوب شور خیلی دوست داری
اما بابا با خوردن پفیلا موافق نیست و نمیذاره بخوری.
از مروارید جدید خبری نیست و همچنان 6 تا داری که تقریبا سیاه شدن
بخاطر خوردن شربت فروگلوبین.
انگشتت رو هم به نشونه ی قهر کردن باز میکنی تا قهری بدی.
هر روز اب پرتقال میخوری و خیلی دوست داری و از غذاهای خودمون هم میخوری.
تو این مدت 2 مرتبه بردیمت شهر بازی ایران لند و 2 بار هم زیتون
که خیلی بهت خوش گذشت و بازی کردی.
پیتزا هم که خیلی دوست داری و با نهایت کیف میخوری.
داری گردگیری میکنی
مدل موهاتو خیلی دوست داشتی واسه شب یلداست
دو هفته بعد از یکسالگیت واکسنت رو زدی و خیلی کم گریه کردی
واسه 13 ماهگیت وضعیتت اینطور بود :
وزن 9 کیلو و 800 گرم؛
قد هم 75.5 سانتی متر