احوالات تيانا
دختر ناز نازيِ من سلام
خدا رو شكر بهتري و فردا اخرين روز داروهاته.
از شب 4 شنبه سوري يه سرما خوردگيِ كوچولو گرفتي و خوب شدي
اما 3-4 روزه كه باز مريض شدي و داروهاتو تكرار كردم و تا فردا بهت ميدمشون.
از روز اول عيد عمه فاطمه اينا اومدن تا با هم بريم كيش اما
بخاطر تو نتونستيم بريم اخه هم تو اذيت ميشدي و هم من .
تو خيابون هم كه ميرفتيم همش گريه ميكردي .
روز چهارم عيد رفتيم بهشت گمشده اما انقدر سرد بود كه از زير پتو بيرون نياوردمت .
اين 2 نفرهلن دختر دايي قاسم(سمت راست)
و غزل دختر عمه فاطمه(سمت چپ) هستن
امسال عيدمون با وجود تو يه رنگِ سبز به خودش گرفته و خونمون مثلِ بهشت شده.
هميشه زنده باشي گلِ بهاريِ من.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی