حمام تيانا جوني
امروز مادري با صداي تلفن بيدارم كرد و گفت بابايي مياد دنبالت بيايد خونمون .منم از خدا خواسته وسايل حمامتو جمع كردم و اقا جون اومد دنبالمون .
خواب بودي كه مادر بردت حمام ؛وقتي بيدار شدي اروم و خندون به مادر نگاه ميكردي
از اونجا كه خيلي حمام كردن رو دوست داري توي حمام چيزي نميگفتي و چشماتو درشت كرده بودي و فقط نگاه ميكردي بدون اينكه گريه كني .
تا امروز كه 25 روز داري 3 بار حمام كردي.
روزهاي حمام رفتنت:
7 روزگي،14 روزگي و 25 روزگي
ببخش ماماني چون زمستونه و ميترسم سرما بخوري دير به دير ميبرمت .
دوست دارم گل خوشبوي زندگيم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی