تيانا عمر مامان و باباتيانا عمر مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

تیانا عمر مامان و بابا

جوجه ي اواز خوان

1392/4/13 9:27
نویسنده : مامان الهام
348 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر عزيزم كه نفس مامانشه

قربونت برم كه يه لحظه هم بدون تو برام معنايي نداره،

الهي كه هميشه سالم باشي و من با بودنت عشق كنم.

4 تير وقتي از خواب بيدار شدي بي حال بودي

بهت كه دست زدم ديدم تب داري روي 39 بود

متوجه كه شدم ديدم واسه دندون دومته

برعكس كولر هم خراب بود و گرما هم كه نميشد طاقت اورد .

اماده شديم و رفتيم خونه ي اقا جون .اونجا هم تبت ادامه داشت

و نا اروم بودي و دوست داشتي همش بغل باشي

گر چه اثار اين بغل كردن هنوز هم ادامه داره و يه لحظه غافل نميشي

زندايي خيلي دوست داره و بغلت

 ميكرد وسعي داشت  با پارچه ي خيس بدنت و خنك نگه داره.

شب اومديم خونه و تا فردا ظهرش بهت قطره ي استامينوفن دادم و خدا رو شكر تبت قطع شد .

جمعه 7 تير عروسي پسر داييِ اقا جون دعوت بوديم .

وقتي رسيديم تالار ديگه بغل خودم نبودي .

موقع شام بردمت توي اتاق تا بتوني راحت بازي كني و شير بخوري

داشتي واسه خودت بازي ميكردي كه عكاس مجلس،با كسب اجازه از من

يه 10 تايي عكس ازت انداخت و گفت واسه اتليه ميخواد.

انقده تو مجلس رقصيدي و خوب دختري بودي ،كه اصلا اذيتم نكردي

و برعكس خيلي هم بهمون خوش گذشت.

قربونت برم كه انقده ماهي .

اينروزا هم كه تو خونه همش داري اواز ميخوني و  به وجد مياريمون.

تا يه اهنگ ميذارم و ميگم ني ناي ناي

فورا با دستات ميرقصي .

وقتي هم با دست اشاره ميكنم و بهت ميگم بگو بيا ،حركت منو انجام ميدي

در كل خيلي دختر حرف گوش كني هستي و

وقتي بهت ميگم كاري رو انجام نده يا چيزي رو برندار

گوش ميدي و ديگه انجام نميدي

 

با اين لباس رفتي عروسي

اما اين چند روز بعدشه

 

يه كوچولو نشستي

 

 

 

 

گل هميشه خندون ماماني

وقتي ميخوام لباستو عوض كنم گريه ميكني ،اما اينجا معجزه شده و خنديدي

 

اينروزا ياد گرفتي به حالت سجده ميشي و از زير به اطراف نگاه ميكني

خودت رو هم حسابي با لباسهات سرگرم ميكني

و انقده ميري تو عالم بازي كه متوجه هيچ چيز نميشي

 

هميشه شاد باشي، اهنگِ زندگي و مامان و بابا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان طه
12 تیر 92 10:20
ای جانم چقد لباسش بهش میاد

ایشالا زودی دندونشم دربیاد راحت بشه



مرسي
خدا رو شكر در اومده و راحت شده
مامان طه
14 تیر 92 12:45
الهام جون بروزم
مامان فرشته کوچولو
16 تیر 92 10:21
عزیزم م م م قربونت برم که تب کردی دخمل طلای قرتی که همش نا نای نانای میکنی الهی که همیشه لبت خندون باشه گلم
الهام(مامان اميرحسين)
16 تیر 92 12:31
فسقلي من بخورمت خوش خنده
الهام(مامان اميرحسين)
16 تیر 92 12:31
-------------------------_(/_\) -------------------------,((((^`/- ------------------------((((--(6-/- ----------------------,(((((-,,----/ --,,,_--------------,(((((--\"._--,',; -((((\\-,...-------,((((---\----`,@) -)))--;'----`"'"'""((((---(------´´ (((--\------------(((------/ -))-|----------------------| ((--|--------.-------'---- -| ))--/-----_-'------`t---,.') (---|---y;---,-""""-./---/\-- )---/-.\--)-\---------`/--/ ---|.\---(-(-----------\-\' ---||-----//----------\\'| ---||------//-------_\\'|ا ---||-------))-----|_\--|| ---/_/-----|_/----------|| ---`'"------------------\_| برات اسب گذاشتم که زود بیای فقط اسب سواری که بلدی ؟؟
مامان سایتا
18 تیر 92 15:28
سلاااااااااااااااااام الهام جونم
به من میگن یه دوست بی معرفت ببخشید
اما گفته باشم همیشه با گوشی سر سری بهتون سر میزدم
الهی فدای تیانا جونم شم ماشالله به این ناز دختر
خدارو شکر دندونش در اومد ایشالله همیشه سالم باشه.
عزیز دلم همه پستهات رو قبلا خوندم ببخش نظر نزاشتم
راستی تولد گذشتت مبارک الهام جون
و بابت مهربونیات و لطفت به منو ساینا 1دنیا ممنونم

دووووووووووستون دارم


سلام عزيزم نه بابا اين چه حرفيه؟
ممنونم. ما هم دوستون داريم
مرسي
مامانی درسا
22 تیر 92 3:07
ای جونم من فدات دندون تازه مبارک عزیزم ..... لباس قرمزی میبوسمت عزیزم مثل ماه شدی .......


مرسي
لطف داري خاله جون