ماندني تريني+اخرين عكسهاي 91
پارسال همين روزها بود كه درگير خونه تكوني بودم .
متوجه ضعف و خستگي ميشدم اما بيخيالش بودم.
تا اينكه 27 اسفند با يه تست حاملگي و ازمايش خون متوجه حضورت شدم قربونت برم .
نميدوني كه چقدر غافلگير شدم،بابايي از من بدتر بود .شوك عجيبي بهمون وارد كردي ناناز من .
اما امسال با وجودت كه الهي من قربون لحظه به لحظه ات برم
حال و هواي ديگه اي داريم و با قدمهاي كوچيكت داريم به استقبال بهار ميريم .
خدا رو هزاران هزار بار شكر.
از خدا سلامتي و موفقيت روز افزون رو برات ارزو دارم.
ماه هميشگي اسمونم تابيدنت را از من دريغ نكن.
اولين بهارت مبارك
اينم از عكسها:
معذرت ميخوام ،اما ميخواي كار خرابي كني.
اولين جشن عروسي (رضا پسر عمو رحمانِ خودم) كه رفتي 25 اسفند ماه
از حنا بندون اومده بوديم.
بازي با لپ تاپِ بابايي
كاهو خورون .نوش جان
نهيبم ميدي لباساتو بپوشم
اينجا هم كه خوشكلِ مامان شدي
قررررررررررربونت برم