واکسن 18 ماهگی
دوشنبه 21 اردیبهشت باز بردمت دکتر اخه داروها جواب ندادن وبعد از 5 روز مصرف
انگار روز اول مریضیت بود.
با تجویز و مصرف سری جدید داروهات و بعد از 3 روز مصرف بالاخره
روز 5 شنبه خوب شدی..
امروز یکشنبه بردمت واسه واکسن. نوبت دوم بودیم .وضعیت رشدت بالاتر از خط منحنی بود و
به گفته ی خانوم بهداشت؛عالی بودی .
موقع تزریق واکسن ؛قلبم داشت کنده میشد اخه بابایی باهامون نبود .تو هم از صبح با گریه بیدار شدی.
این بود که بیشتر استرس داشتم.
تزریق واکسن تو دست و پا ؛بیشتر اشکتو در اورد.
من که داشتم میمردم؛یه خانومه اومد کمکم.
خیلی گریه کردی تا اینکه اومدیم خونه و دیگه یادت رفت .
شروع کردی به بازی و رقصیدن.
بعدشم یکسره تا 6 بعد از ظهر خوابیدی.
وقتی بیدار شدی تازه پات درد گرفته بود و اروم نیودی .تا اینکه رفتیم بازار و
یه خرید کوچولو واست کردیم.
الان هم خوابی و نسبتا درد داشتی .
امروز خیلی از عمر من کم شد .خدا کنه فردا درد نداشته باشی.
از دیروز با هم عمو زنجیر باف بازی میکنیم
که خیلی دوست داری و هر از گاهی میگی:
بَـّــــــــــــــــله
قربونت برم ماه مامانی
خودت هم یاد گرفتی و میگی:
تا تا عبازی : (تاب تاب عباسی)
بلد شدی کامل قاشق رو میگیری و باهاش غذا میخوری .
در ضمن به غذا میگی : عزا
سر فرصت عکسهاتو میذارم
بگذار هر کسی هر چه دوست دارد بگوید
مهم اینست که تو دردانه ی منی
و از تمام خوبی ها و بدیهای دنیا
فقط و فقط تو را میخواهم