تيانا عمر مامان و باباتيانا عمر مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

تیانا عمر مامان و بابا

واکسن 18 ماهگی

1393/2/28 23:12
نویسنده : مامان الهام
996 بازدید
اشتراک گذاری

دوشنبه 21 اردیبهشت باز بردمت دکتر اخه داروها جواب ندادن وبعد از 5 روز مصرف

انگار روز اول مریضیت بود.

با تجویز و مصرف سری جدید داروهات و بعد از 3 روز مصرف بالاخره

روز 5 شنبه خوب شدی..

امروز یکشنبه بردمت واسه واکسن. نوبت دوم بودیم .وضعیت رشدت بالاتر از خط منحنی بود و

به گفته ی خانوم بهداشت؛عالی بودی .

موقع تزریق واکسن ؛قلبم داشت کنده میشد اخه بابایی باهامون نبود .تو هم از صبح با گریه بیدار شدی.

این بود که بیشتر استرس داشتم.

تزریق واکسن تو دست و پا ؛بیشتر اشکتو در اورد.

من که داشتم میمردم؛یه خانومه اومد کمکم.

خیلی گریه کردی تا اینکه اومدیم خونه و دیگه یادت رفت .

شروع کردی به بازی و رقصیدن.

بعدشم یکسره تا 6 بعد از ظهر خوابیدی.

وقتی بیدار شدی تازه پات درد گرفته بود و اروم نیودی .تا اینکه رفتیم بازار و

یه خرید کوچولو واست کردیم.

الان هم خوابی و نسبتا درد داشتی .

امروز خیلی از عمر من کم شد .خدا کنه فردا درد نداشته باشی.

از دیروز با هم عمو زنجیر باف بازی میکنیم

که خیلی دوست داری و هر از گاهی میگی:

بَـّــــــــــــــــله

قربونت برم ماه  مامانی

خودت هم یاد گرفتی و میگی:

تا تا عبازی : (تاب تاب عباسی)

بلد شدی کامل قاشق رو میگیری و باهاش غذا میخوری .

در ضمن به غذا میگی : عزا

سر فرصت عکسهاتو میذارم

بگذار هر کسی هر چه دوست دارد  بگوید

مهم اینست که تو دردانه ی منی

و از تمام خوبی ها  و بدیهای دنیا

فقط و فقط تو را میخواهم

 

پسندها (3)

نظرات (4)

مامانی امیرحسین جونی
29 اردیبهشت 93 3:02
خدا رو شکر که خوب شدی تیانا جونم امیدوارم دیگه دوباره مریض نشی
مامان امیـــرحسیــــن
29 اردیبهشت 93 15:34
به به حسابي خانومي خودتو نشون دادي واكسن برات خوبه عزيزم!! منتظر عكسات هستم كوچولو
مامان امیـــرحسیــــن
4 خرداد 93 15:04
غم های زمانه ام که بی حد باشد یا آب و هوای دل من بد باشد در تَق تَقِ این قطار حل خواهد شد وقتی حرکت به سمت “مشهد” باشد ! دعاگوتون هستم عزیزم[پاسخ التماس دعا
مامان امیـــرحسیــــن
28 خرداد 93 19:30
دو سال است فرشته آسماني كوچكي در كنار ماست مي خواهيم سرود آغاز سومين سال زندگيش را تا رسيدن به آسمانها زمزمه كنيم... در ترنم بهار اين فرشته با ما و در كنار ما باشيد... شما به تولد وبلاگي اميرحسين دعوت شديد!! منتظريم