با تو ،در کنار تو
خوشبوترين گل زندگيم ،الان که دارم برات مينويسم تو خوابي و من تنها نشستم ،بغضم پره و اشکام سرازير ،نميدونم چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ احساس ميکنم برات کم گذاشتم و مادر کاملي نبودم ،يه وقتايي داد زدم ،به پشت دستات زدم ،کم محلت کردم ،وااااااااااي جگرم داره ميسوزه مامان .ببخش منو ،يه وقتايي واقعا کم ميارم ،اميدوارم الان که اينو ميخوني به سني رسيده باشي که بتوني درک کني ،اينو خودت ميدوني که اولين چيزي که تو دنيا برام مهمه تويي،خدا رو شاهد ميگيرم که من با نفس تو نفس ميکشم .الان که خوابي انقد دلم برات تنگ شده ،که دوست دارم بيام بفشارمت و بوست کنم .اينروزا من يه دختر خانوم و حرف گوش کن دارم که داوطلب ميشه تو کاراي خونه کمکم ميکنه ،برا بعضي کا...
نویسنده :
مامان الهام
0:21